سه سال و پنج ماه
آذر 1400: شروین این روزها همش بازی های جنگی و مانکرافت و اینجور چیزها بازی میکنی. و همش در غالب شخصیت های جنگی کارهاتو تقلید میکنی و بصورت خیالی مبارزه میکنی. حتی خیلی از دیالوگ های اونها رو هرروز و هرشب تکرار میکنی. و هردفعه خودتو جای یکی از اونها میزاری و حرکات رزمی انجام میدی. *وقتی شاهین با دوستاش تماس تصویری میگیره خودتو میری قاطیشون میکنی میگی "بچه ها بچه ها "مونتا کومپا زدمش. ماشین پلیس اومد. مرد و کلی حرف میزنی واسشون. اونام از حرف زدنت هیچی متوجه نمیشن غش میکنن از خنده واست *فارسی حرف زدنت خیلی عالی شده. الان دیگه میدونی با کی فارسی حرف بزنی با کی انگلیسی. با تیارا که میخوای صحبت کنی انگلیسی باهم حرف میزنین ولی با ما...